وبلاگ گروهی گیاوان زمین

ایجاد فضائی فرهنگی برای پیشرفت گیاوان زمین

وبلاگ گروهی گیاوان زمین

ایجاد فضائی فرهنگی برای پیشرفت گیاوان زمین

بزگمردان تاریخ یا حکام گیاوان

امید است دوستان باز گیر ندهند که براهک چیزی برای گفتن ندارد جز اینکه به تومن زره گیر دهد !!!!!!!!!!

در پست اخیر نظر سنجی دختر صحرا که با عنوان بزرگمردان تاریخی بروز شده شرایط انها برای رجال تاریخی گیاوان حتمآ حاکمیت رسمی انان ذکر شده واز  کسی که رسمآ حکم حکمرانی منطقه را از پادشاه وقت ایران یعنی کریم خان زند گرفته و بر منطقه حکومت کرده اسمی بمیان نیامده

 سردار طاهر محمد گورگیج که معروف به هوت طاهر بوده اولین حاکم گورگیج در گیاوان زمین بوده و بعد از ایشان فرزند ارشدشان سردار پیرداد طاهر از فین بندرعباس تا بنت بلوچستان حکمرانی کرده و برادرزاده ایشان سردار موسی کرمشاه طاهر معاونت ایشان را بر عهده داشته و فین و بندرعباس و میناب زیر فرمان ایشان بوده و بعد از سردار پیرداد طاهر فرزند ایشان علی پیرداد حکم را در دست گرفته  که متاسفانه در لیست تهیه شده دختر صحرا از سرداران گورگیج که حاکمان بلامنازع منطقه بودند اسمی بمیان نیامده . اگر ایشان واقعآ قصدشان بیان نام حکام بوده  بجز سرداران گورگیج از داد خدا شاهو همسر بانو سلطان ملک و پدر میر حسین دوم نیز باید اسمی را بمیان می اورد یا اینکه از سمه قیقبا حاکم قدرتمند طاهروئی که قبل از میر حاجی اول حکومت بود باید مطلبی را می نوشت . و در تنظیم لیست موجود" دختر صحرا ناشیانه عمل کرده و اسم میرحاجی اول را که پدر میر حسین اول هستند  بعد از بانو سلطان ملک نوه او نوشته که همه اینها بیانگر این است که دختر صحرا کوچکترین معلوماتی از رخدادهای تاریخی منطقه نداشته  وهدف او از نوشتن ان پست کشاندن کاربران بیشتر در وبلاگ و مشارکت انها در ستون نظرات است . 

بزرگان گورگیج قبل از امدن هوت طاهر محمد به گیاوان رفت و امد داشته اند . در زمان درک شاهی و عرب شاهی و سهراب شاهی در طاهروئی در جنگی که بین انها و سمه قیقبا صورت گرفت سمه را به قتل می رسانند و حتی شاهی عامر پدر انها نیز در میهمانی ازدواج کرده و گمو شاهی مادرش از روستای مهمانی است و محمد زهری که پدر هوت طاهر است مدت زیادی در گیاوان بسر برده ولی حکمران نبوده

می گویند در سفری که هوت طاهر محمد گورگیج به شیراز (پایتخت سلسله زندیه ) داشته مسیرشان از گیاوان بوده و هوت طاهر و همراهان وقتی به کوهستک می رسند وضعیت را غیر عادی می بینند و بعد از کمی پرس و جو متوجه می شوند راهزانان از مناطق همجوار بقصد غارت منطقه بسوی کوهستک در حرکتند . هوت طاهر و همراهان بنزد ملا حیدر کد خدا و بزرگ کوهستک می روند و بعد از مشورت با ملا حیدر تصمیم می گیرند که در مقابل متجاوزان بجنگند به این صورت نیروهای محلی به همراه بلوچها (هوت طاهر و یاران ) بفرماندهی سردارمیرو محمد (برادر هوت طاهر ) به جنگ بر علیه متجاوزین می پردازند و عده زیاد راهزنان و نیروهای اندک هوت طاهر انان را مجبور به عقب نشینی تاکتیکی می کند و انان بسوی تنک گروگ عقب نشینی می کنند . در این بین ملا حیدر و افراد محلی کوهستک به همراه زنان و کودکان دلاورمردان گورگیج را همراهی می کنند و وقتی به تنگ گروگ میرسند هوت طاهر محمد موقعیت جغرافیائی انجا را برای جنگ با راهزنان که در تعقیب انان بودند مناسب می بینند و هوت طاهر دستور می دهند که افراد مسن به همراه زنان و کودکان به روستای همزنگ بروند و بقیه برای نبردی شرافتمندانه اماده شوند . در همین حال سلیمان مراد به همراه برادرش که برای خرید عروسی برادرش به گروگ می رفتند با افراد هوت طاهر برخورد می کند و طاهر از سلیمان مراد می خواهد زنان و کودکان را به جای امنی ببرد تا انان با خیال راحت تری با متجاوزین مبارزه کنند .

سلیمان مراد نوکرش را همراه زنان و کودکان می فرستد و خود ایشان به همراه برادر" دامادش" در کنار دلاور مردان گورگیج به جنگ با متجاوزین می پردازند.  وبعد از نبردی طولانی  راهزنان شکست سنگینی می خورند وبا بجا گذاشتن تلفاتی سنگین پا به فرار می گذارند 

 برادر سلیمان مراد و تنی چند از افراد هوت طاهر و افراد بومی کوهستک کشته می شوند . کوههای گروگ هنوز رشادت و دلاور مردی سردار میرو محمد " کماندار نامی گورگیج را بیاد دارند . صخره ها هنوز رشادت اسماعیل محمد شمشیر زن قهار گورگیج و برادر هوت طاهر را به شهادت نشسته اند .  منطقه هنوز مفختر به دلاوری و عدالت حاکم عادل و شجاع گیاوان طاهر محمد است . .... در قسمت بعدی به حکومت هوت طاهرمحمدو پیرداد طاهر و علی پیرداد می پردازیم

 

توضیح : مطلب فوق را از سه ایمیل دوستانمان از طائفه طاهرزئی و بعضی از نظرات خصوصی اقتباس کرده ام . و از دوستان خواهشمندم این مطالب پرمحتوا و با ارزش را که ایمیل می کنند با فونت فارسی بنویسند که ما راحت تر بتوانیم انرا پست کنیم . متاسفانه ایمیلهای مذکور با فونت انگلیسی به زبان فارسی نوشته شده بودند که کار را برای پست ان سخت می کرد 

 

نویسنده : براهک

گروگ نامی که بساددگی از کنارش می گذریم

<><>

یکی از روستاهای قدیمی و پرجمعیت و مطرح در گیاوان زمین گروگ هست که متاسفانه به ان توجهی نشده. با اینکه جمعیت گروگ از سیریک بیشتراست هنوز اقدامی جدی در خصوص شهر شدن گروگ صورت نگرفته .

                            .

                              گنبد هریره یا معبد عشاق عکس از وبلاگ گروگ تحریر

تاریخ گیاوان زمین نشان داده که در زمان سلطنت کریم خان زند گروگ از قطبهای مطرح اقتصادی و تجاری بوده و مردم جای جای گیاوان و حتی از جاشک و کلات (میناب کنونی ) برای تهیه مایحتاج خود به گروگ می امدند و با داد ستد کالاهای خویش اذوقه ویا بقیه لوازم ضروری را خریداری می کردند و با خودشان می برند . و از لحاظ صنعتی هم تا چند دهه قبل پارچه های بافته شده در گروگ را در بازار دبی خرید و فروش می کردند و حتی به بحرین و بقیه کشورهای حوزه خلیج فارس صادر می شد و با کالاهای هند در رقابت بوده و از بعد علمی هم گروگیها از قدیم الایام زبانزد بوده و همیشه بیشترین ملا و مکتب در گروگ بوده و تا بحال از لحاظ سواد و دانش گروگ سرامد بقیه مناطق است . مردم گروگ را در یک جمله ساده اینجور می شود تعریف کرد : سخت کوش و مهربان و میهمان نواز ...

متاسفانه مرکز نشینان در سیریک با کارشکنی های محسوس همیشه نسبت به مردم شریف گروگ بی اهمیت بوده اند و بعضیها با دیدگاهی خودخواهانه در مراسم و حتی پروژه های عمرانی و حتی همین مسئله شهرشدن گروگ کارشکنی می کنند .

به امید اینکه گروگ و گروگیها بحق خودشان برسند .وشاهد گیاوانی اباد و ازاد باشیم   

 

 

نویسنده : براهک

نقد غیر منصفانه

طاهرزئی بعنوان اولین سایت رسمی فارسی زبان این قوم بزرگ از بدو تولد تا کنون با همت نویسندگان و مدیر محترمشان نقش زیادی در معرفی قبیله گرگیج و طاهرزئی به بقیه هموطنان مان داشته و این وبلاگ هم از اغاز بکار تا حال مورد هجوم و هتاکی بعضی از کوته فکران قرار گرفته .انچه مسلم است  دست اندرکاران ان مجموعه فرهنگی هدفی جز معرفی قومشان به بقیه هموطنان ندارند و مسائلی که اخیرآ مطرح شده و این وبلاگ را متهم به تجزیه طلبی و ........  کرده اند ادعائی بی اساس و پوچ است . در راس این مجموعه مهندس عیسی نیکخواه قرار دارند که ایشان شخصی فرهیخته و صاحب قلم هستند که به کل مسائل روز اشراف دارند . و ازایشان اصلآ دیدگاهی تحجرانه رویت نشده . منتقدی بنام شهروند از مدتهاست که همیشه با نقدهای مغرضانه خود باعث اتلاف وقت و انرژی گرداندگان این وبلاگ شده تا جوابیه های رنگی را به این منتقد ارائه دهند . بنظر من مدیریت محترم وبلاگ طاهرزئی نبایستی وقت و انرژی خودشان را صرف این مسائل کلیشه ای کنند و گذرا از کنار این مسائل باید گذشت و به اهداف اتی چشم دوخت . ولی درکل جواب منطقی و مستدل مهندس عیسی نیکخواه بنده را بران داشت که چند سطری در این زمینه بنویسم .

جناب شهروند در نقد خویش با استفاده از واژه هائی که کار بردی در مطلب ایشان نداشتند بر روی سواد بالای خویش چندین بار مانور داده و مهندس عیسی نیکخواه را متهم به تجزیه طلبی و پایه ریزی حکومت ملوک طوایفی و ........  نمودند  که واقعآ بدور از انصاف این مطالب را نوشته بودند . مدیریت وبلاگ طاهرزئی از تنها چیزی که اصلآ یاد نکرده بودند این عقب گرد تاریخی بود . ولی جناب شهروند عزیز باید توجه داشته باشند مهندس نیکخواه نماینده قوم طاهرزئی نیستند که مطالب ایشان را نظریه کلی قوم طاهرزئی تلقی نمود بلکه ایشان بعنوان یکی از اعضای طائفه طاهرزئی در وسع خویش کارهای فرهنگی را انجام می دهند که برایشان در این زمینه و همه امور زندگی ارزوی موفقیت می کنیم .

جوانان طاهرزئی یک مسئله را در نطر داشته باشند که انها بیشتر از بقیه اقوام زیر نظر هستند و بعنوان مثال اگر جوانی از طاهرزئی معتاد شود نسبت به جوانان بقیه اقوام بیشتر سر و صدا می کند .این طبیعی است که در بین جوانان طاهرزئی ایده ها و گرایاشات گوناگونی وجود دارد ولی در کل انها اعتقادی به عقب گرد تاریخی و بازگشت به پنجاه سال گذشته را ندارند . جوانان طاهرزئی اکثرآ اجتماعی و همراه و همسو با بقیه اقوام گیاوان زمین هستند و توانسته اند رابطه خوبی را حتی با اقوام مناطق همجوار حفظ نمایند و همگی به ایرانی بودنشان افتخار می کنند . اگر قوم طاهرزئی در پی تجزیه طلبی بودند در جنگ سر شخ با انگلیسیهای متجاوز گیاوان زمین  سرادر حسن علی کرمشاه ان رشادتها را بخرج نمی داد و براحتی اجازه می دادند در استعمار انگلیس بیفتند . اگر انها به ایرانی بودنشان افتخار نمی کردند در سال ۱۳۱۲ شمسی سردار دوست محمد کرمداد و سردار علی جلال بعد از جنگ عجمان و شارجه (حیره) که قوای طاهرزئی باعث پیروزی عجمان شدند پیشنهاد حاکم وقت شارجه  را در ازای ماندن در انجا و تصاحب دید کنونی را می پذیرفتند و در امارات ماندگار می شدند ولی سردار علی جلال در پاسخ حاکم شارجه بیان می دارند که ما ایرانی هستیم و به کشور و زادگاهمان وفادریم و خاطر نشان می کنند بخاطر شرایط خاصی به اینور ابها امده اند وگرنه مملکت خویش را دوست دارند جناب شهروند بنده قصدم بقول شما دامن زدن به ارتجاع نیست ولی در همان زمان بقول شما رتجاع امنیت و عزت گیاوان و گیاوانیان صد برابر امروز بود قوم طاهرزئی در همه امور همراه و همسو با سایر برادران بلوچ خود در سرتاسر بلوچستان بوده و هستند و اگر در اینده فعل و انفعلاتی صورت گیرد و شرایط به سود مردم بلوچ پیش اید بدون شک از ان حمایت می کنند و بازهم حاضرند در راه عزت مردم گیاوان و بلوچستان جانفشانی کنند .

  

نظر سنجی

نظرسنجی بزرگ برای تعیین ابر مرد تاریخ بیابان

یک نظرسنجی آزاد و متفاوت ومنحصر به فرد در تاریخ بیابان

به نظر شما تا امروز چه کسی توانسته پله های ترقی را طی کند و در کسب علم و جایگاه علمی از دیگران گوی سبقت را بگیرد وفراتر از بیابان میتواند حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشد او  کیست که مردم بیابان میتوانند  از او به عنوان یک اسطوره و ابر مرد تاریخ بیابان یاد کنند چه کسی میتواند شایسته ی این نام و مقام باشد او کیست که در بین نخبه گان نخبه تر است و نام و نوای او افتخاریست برای بیابان او کیست که بیابان تا بحال مثل او بخود ندیده است 

متن فوق متعلق به پست اخیر بلاگ تومن زره است که مثلآ نظر سنجی است برای انتخاب ابرمرد تاریخ بیابان .......  قبل از پرداختن به کلیات این پست بایستی یاد اور شوم که در ان وبلاگ در پستهای گذشته تا توانستند به اقای عبدالله زرهی اهانت کردند و وقتی دیدند اهالی بیابان و سیریک و از کارهای انان به خشم امده اند در نظر سنجی فرمایشی که اکثر نظرات را خود انان می نویسند می خواهند بنحوی حسن زرهی را ابر مرد بیابان نشان دهند تا بدین طریق بتوانند دل عده ای از دوستان زرهی را بدست بیاورند

 

این پست ویا نظر سنجی که به همت دختر صحرا نوشته شده بسیار گنگ و نامفهوم و سردرگم بیان شده . اگر واقعآ ایشان قصدشان از بیان ابر مرد تاریخ است که همه می دانند تاریخ به  قبل از پنجاه سال پیش برمیگردد و نمی شود به افراد حال حاضر و فعال لقب رجال تاریخ داد و اگر ابر مرد تاریخ را به معنی واقعی در بیابان بخواهیم بجوئیم باید کسی را در نظر گرفت که اسیران گیاوان را از چنگال عربها نجات داد و با یورش به خاک عربها اسرا را ازاد نمود و کسی را باید در نظر بگیریم از چپاول و تاراج مردم بوسیله یاغیان بشاکرد و مناطق همجوار جلوگیری کرد و دهها رشادت و جانباختگی دیگر را نشان داد تا کیان و عزت گیاوان زمین حفظ گردد و امروزه به داشتن این اب و خاک افتخار کنیم و او کسی نیست بجز بزگمرد تاریخ گیاوان و بلوچستان سردار دوست محمد کرمداد یزدان پناه که نگذاشت هیچ ظلم و تعدی به گیاوان و گیاوانیان صورت گیرد 

اما از افراد عصر حاضر را اگر بخواهیم نام ببریم باید از بانیان و زحمتکشان اموزش وپرورش یاد شود . هیچ پیشرفتی حاصل نمی شود مگر با بالا رفتن سطح اگاهی و دانش مردم و در این زمینه نیز افراد و اساتید بسیاری در بیابان زحمات زیادی متحمل شدند که در نظر سنجی دختر صحرا نامی از انان بمیان نیامده بلاخص استاد میرو طاهرزئی که ایشان دین خویش را نسبت به فرزندان بیابان زمین ادا نموده و در بین کاندیدهای دختر صحرا چندین دانش اموز استاد طاهرزئی من جمله دکتر پادگانه و مراد زره زاده و حمید پیمان و ..... وجود داشتند که نبردن اسم استاد طاهرزئی واقعآ عجیب بود . وبا تمام احترامی که به اقای حسن زرهی قائلم باید پرسید که ایشان به بیابان چه خدمتی را انجام داده اند که ما باید به اینگونه از او یاد کنیم . در کشوری ازاد زندگی کردن و راه انداختن نشریه ای دردی از مردم بیابان را دوا نمی کند . ولی در این بین چندین جای از مهندس علی اباد یاد شده بود که الحق و انصاف بیابان بوجود افرادی مثل مهندس اباد افتخار می کند . اگر به کارهای معماری و وساخت و ساز اموزشگاههای بیابان و سیریک بنگریم می بینیم که همه اینها به همت مهندس اباد بوده و ایشان با تلاش شبانه روزی خود توانسته نظر خیرین و کمک کننده را بسوی بیابان جلب کنند و خدمات ارزنده ای را در زمینه ساخت و ساز مدارس و حتی دانشگاه انجام داده و مهمتر این که ایشان امانتداری امین وشایسته هستند.ومثل بعضیها با پول خیرین دفتر و دستک و مغازه ای برای خود درست نکرده  و اینکه یک نفر اگر سیریکی باشد و در تلویزیونهای بیست وچهار ساعته خارج از کشور چهارتا مصاحبه را انجام داده نمی تواند ابرمرد سیریک باشد ولی مهندس علی اباد شایسته تر از این القاب نیز هستند . به امید موفقیت و سربلندی خادمان بی ادعای بیابان زمین .......  

 

هرج ومرج فرهنگی در دنیای مجازی

ای خوشا سودای دل از دیده پنهان داشتن 
 مبحث تحقیق را در دفتر جان داشتن 
دیبه‌ها بی کارگاه و دوک و جولا بافتن 
 گنجها بی پاسبان و بی نگهبان داشتن 
بنده فرمان خود کردن همه آفاق را 
دیو بستن، قدرت دست سلیمان داشتن 
در ره ویران دل، اقلیم دانش ساختن 
 در ره سیل قضا، بنیاد و بنیان داشتن 
دیده را دریا نمودن، مردمک را غوصگر  
اشک را مانند مروارید غلطان داشتن 
از تکلف دور گشتن، ساده و خوش زیستن
  ملک دهقانی خریدن، کار دهقان داشتن 
رنجبر بودن، ولی در کشتزار خویشتن  
وقت حاصل خرمن خود را بدامان داشتن 
روز را با کشت و زرع و شخم آوردن بشب 
 شامگاهان در تنور خویشتن نان داشتن 
سربلندی خواستن در عین پستی، ذره‌وار  

 
<><>

ادامه مطلب ...

مدنگ :اقای براهک تو خسته نشدی همه ش چسپیدی به سهیل و امانش را بریدی؟ بزار این بیچاره هم این وسط اسم و رسمی و اعتباری کسب کنه یادش بخیر قدیما طاهو توی همه پستها فقط و فقط از مدنگ می نوشت و از وقتی که به اینجا نقل مکان کردیم فقط یکبار از من نوشته اید انهم طاهو بود و گرنه این براهک که حالا مد عی میر و طاهرزئی شدن است و قهرمان وبلاگ دلگپ شده ما را اصلآ نمی بینه !!!!!!!

براهک : اخه تو هم نوشتن داری مدنگ؟ طاهو هم بیکاره بخدا .. اگه طاهو نبود که هیچکس تورا اصلآ تحویل نمی گرفت