وبلاگ گروهی گیاوان زمین

ایجاد فضائی فرهنگی برای پیشرفت گیاوان زمین

وبلاگ گروهی گیاوان زمین

ایجاد فضائی فرهنگی برای پیشرفت گیاوان زمین

مدنگ یارانه دریافت می کند

مدنگ : ببین حسین دلشاد از بانک سیریک که نتونستیم پول رایانه را بگیریم حالا هی این دست و ان دست کن تا بانگ گروگ هم پولش تموم بشه  

حسین دلشاد : صبر کن تا تمباکی زیر لب بگذارم را می افتیم  

مدنگ : روشن کن موتور کَچره را !!!!!! 

حسین دلشاد : سوار شو که رفتیم  

موتور حسین دلشاد نزدیک قبرستان گروگ خراب میشه و ان دو موتوار را رها می کنند و پیاده بسوی بانک راه می افتند وقتیکه به صد متری انجا رسیدند حیسن دلشاد گفت : ببین اراسته یک صندلی اورده و دم در بانک نشسته!!! 

مدنگ : تو که چشمات ضعیفه و بدون عینک از این فاصله چطور اراسته را شناختی؟ 

حسین دلشاد: من چشمم دوربین ه  

مدنگ : راست میگی؟ پس یک عکس از من بینداز !!!! 

              

ادامه مطلب ...

رمالی

براهک : خبر داری رمالی مشهور امده و همه دارند اونجا میرند؟ 

- تو هم به این چیزها اعتقاد داری ؟ 

براهک : با اینکه اعتقاد ندارم ولی مگه ندیدی فلانی و خواهرش تهمت زدند که من خواهرش را جادو و جمبل کردم !!!!!! 

- از بس مارمولکی کارهات غلط اندازه خیلی ها متوجه نمی شوند قصدت شوخی است ، فکر می کنند جدی هستی !!!! 

براهک : ولی دوست مون ...... خوب تونسته با باد زدن نخ سبز و قند داخل قصیص و سطوه معروف بشه جمعه و شنبه ها اونجاست و حسابی کاسب میشه اما ..... که تازه اومده هر کاری کردم یک حب قند باد بزنه قبول نکرد  

- باید سر کیسه را شل میکردی اینکارها خرج داره همون دوستی که گفتی قصیص و .. معروف شده میدونی حسابی کاسب شده هم نون ه و هم ........ 

        

ادامه مطلب ...

مدنگ و همکاری با وبلاگهای منطقه

مدنگ : گرچه دیگر ما را تحویل نمی گیرید ،،، فقط واسه عید مبارکی اومدم!! عیدت مبارک انشاالله حاجی بشی  

- مدنگ جان عید شما هم مبارک ، که گفته ما تو را تحویل نمی گیریم شما همیشه واسه ما عزیزی!!!! ولی مدنگ جان شنیدم پیش همه وبلاگ نویسها رفتی و خواستی با انها همکاری کنی ! این صحت داره ؟ 

مدنگ : از بیکاری داشتم دق می کردم واسه همین خواستم با وبلاگ نویسها همکاری کنم ولی نشد !!!  

 

                     

- حالا همکاری با بلاگ نویسها چه تاجی رو سرت میزاره ! این چند وقتا که با ما همکاری میکردی تاثیری داشته که بعد داشته باشه 

مدنگ : زکی !! مثل اینکه داخل باغ نیستی ، اولآ خودت را قاطی وبلاگ نویسها نکن که هیچ کس تو و براهک را قبول نداره واگر من هم از روز اول با اراسته یا رامی روستائی همکاری میکردم الان خیلی وضع فرق می کرد  

- ممنون از لطفت به ما ولی حالا میشه از مزیت های همکاری با وبلاگ نویسها را توضیح دهید   

ادامه مطلب ...

میهمانی

بخاطر بازگشت محمد اراسته به دنیای مجازی اقای علی ماهیگیر میهمانی تدارک دیدند و همه فعالان دنیای مجازی گیاوان را دعوت نمودند ، من و مدنگ هم در جشن دوستان شرکت کردیم وقتی به گهردو رسیدیم متوجه شدیم اخرین فرد ما ئیم و بقیه همه در انجا حضور داشتند  

مدنگ : بلاهی دیوان سلام علیک 

همگی سلام کردند و بعد از احوال پرسی همگی مشغول صحبت شدند  

مدنگ رو به مراد رحمتی : تو مثلآ از انترنت خداحافظی کردی ، ولی تا بوی غذا به مشامت می خوره پیدات میشه  

براهک: چکار مردم داری؟ 

مدنگ : تو حرف نزن که دلم ازت پره ، کار فرا منطقه ای به ما محل نمی دی اگه طاهو نباشه من باید برم سماغ بِمکم!!!!  

سلیمان راهی : گیرت نمیاد

ادامه مطلب ...

مدنگ و ایده های جدیدش

در جمعی هستیم به اتفاق مدنگ ، حسین دلشاد ، سلیمان راهی ، خلیج فارس، محمد اراسته و ...... 

مدنگ : یاالله زود اماده شوید شب شد مثلآ می خواهیم عروسی فامیلمان برویم  

حسین دلشاد : صبر کن چرا عجله می کنی بزار چای بخوریم و تمباکی زیر لب بگیریم انوقت راه می افتیم  

 

     

ادامه مطلب ...

تب فوتبال به ما هم سرایت کرد

دیروز بعد از ظهر برای حواله مبلغی ارز به صرافی یکی از مراکز خرید شهر رفتم و بعد از اینکه کارم تمام شد دم در صرافی با خروس بی محل یعنی براهک روبرو گشتم. اینگار موی بدنش را اتش می زنند و واضح ش می شه که من بیرونم خلاصه بعد از سلام و علیک گفتم اینجا چکار می کنی گفت : امدم پیراهن تیم ملی المان را بخرم !!!!!! با شوخی بهش گفتم این جینگولک بازیها از تو گذشته ..... خلاصه به اتفاق هم گشتی در همان مرکز خرید زدیم و خوشبختانه براهک موفق نشد پیراهن المان را بخرد و فروشنده مغازه ای می گفت امروز همه را خریده اند !!!!! من بیخبر از همه جا فکر می کردم بازی در همین شهر ما خودمان در جریان است و براهک با پیراهن تیم محبوبش می خواد بره استادیوم ، ولی براهک همه چیز را برایم توضیح داد و تازه فهمیدم موضوع از ان چیزی که من فکر می کنم جدی تراست  

                

ادامه مطلب ...

عصرانه در گرمای طاقت فرسای تابستان

دیه گو مارادونا مربی جنجالی تیم ملی فوتبال ارژانتین باخت سنگین تیمش را در مقابل المان به مشتهای سنگین محمد علی کلی مشت زن افسانه ای رنگین پوست امریکائی تشبیه کرده و این ضربات سنگین هم در پست تذکری امید به جناب سلیمان راهی نیز صدق می کند که ایشان بعد از سرگیجه مدعی شدند کسی روی دم مبارکشان پا نگذارد و در ناباوری مدعی شده همه نویسندگان وبلاگ گروهی گیاوان خود طاهو می باشد که با اسامی مختلف قلم می زند . واقعآ به این ای کیو باید گفت احسنت  !!!!!!  

 

                       

 

 

ادامه مطلب ...

گردش با مدنگ

مدنگ : بلند شو بریم بیرون ، دلت نمی پوسه از اینجا نشستن !!! 

- کجا این وقت شب ؟ 

مدنگ : اولآ سرشبه در ثانی چندتا از شترهایم گم شدند  جائی دف بند کنیم یا پیدایشان کنیم ! 

- دف بند را براهک بلده من بلد نیستم  

مدنگ : از اون چیزی نگو که خیلی دلم ازش پره ، رفته چندتا کتاب دینی پیدا کرده و در حال مطالعه است تا با بحلی مناظره کنه ، خوبی بحلی این بود که براهک مسلمان شده !!!!! 

- صبر کن چیزی می خوریم بعد می رویم  

مدنگ : کارد به اون شکمت که سیری نداره ، تو که همین عصری یک سیر غذا تِرَکُن کردی ، ماشالله از امید هم بدتر شدی  

- بزن بریم ، از خیر غذا هم گذشتیم  

بعد از طی مسافتی ، مدنگ : یادش بخیر جوانی عصرها که بَگ را اینجا جمع می کردیم کلم و زهیری بود  

- مدنگ شنیدم اواز خوبی داری ، یک دَهَن بخون  

مدنگ : آفتاب از کوه سر زد تا که ترک جیفری کنم    

 شتران را به صحرا برده و هی هی کنم
از بلندی بنگرم بالای آن سرو سهی             

از جفای او شکایت با نوای نی کنم
 
یار می گوید الله دلدار می گوید الله    

هر کجا دیوانه و هشیار می گوید الله
ترکیب بستان گل در گلستان              لیلا جان جان جان لیلا من تو را قربان

تا که آن آهوی وحشی در بیابان می چرد    .................
گر که آن زیبای مو درتَکی مو پا نهد  ......................

 

             

ادامه مطلب ...

سلام آقا مهنـــــــــــدس

http://matroud68.persiangig.com/image/nameh%20copy.jpg


سلام آقا مهنـــــــــــدس حالت چطوره        زوضعیت بگـــــــــــو جوره جوره

شنیدم که سیــــــــــــــریک شهر گشته       نصف طاهـــــرویی میگن آباد گشته

  

          علی محمـــــــــــــــود شده آدم حسابی        احوال پرسی او آی لاویو مـــــرسی

          سرو کارش هــــــــــر روز با ادارات        آدکلن مصرفی او رصـــــــــــــاصی


اخیرا"طرحی داده ای سیریک شناسی        چرا از اسم بیابـــــان می هراسی

ز احـــــــوالات ما پرسی غمی نیست        دکان دارم گروگ و مشتری نیست

     

          میگن که شهر میشه رونق میـــــــگره         امیدی هست بزک شاید نمیـــــــــــره

          آغا آراسته داده طــــــــــــــرح سیمان         این هم خــــــوبه آباد میشه بیابــــــان


ولی روستـــــــــــــای او مشکل زیاده         به یکبـــــــــــــــاره اونو از یاد برده

آغا عـــــــــــبدالحمید یک پاش میلنگه         میگه رفته سیــــریک این کاره سنگه

   

          روزچهارشنبه رفته بنـــــــــدر عباس         ماشین پنچرشده نـــــــــــداشته زاپاس

          خوبه این بار خودش تنها نبــــــــــوده         میگن دهیــــــــــــــــار ما همراه بوده


مهنـــــــــدس جان دگر عرضی ندارم         دیگه کم کم رسیــــــــــــده وقت کارم

نگی یک وقت کرده ناسپاســــــــــــی         امیــــــــــــــد،وبگردهمان بچه دهاتی

نیم مطلب

 امشب به کوی ات آمدم ، دانم که در وا می کنی  

رحمی به این خونین دل رسوای رسوا می کنی

لیلای من باشد عیان در هر زمان در هر مکان

زاهد چرا بهر نشان هی لا و الا می کنی

این چرخه می چرخد بسی بهر حساب هر کسی

یک روز جبران می کند جوری که با ما می کنی

آشفته بازاری مکن ، ای دزد مادرزاد دل

صد حلقه می پیچی به هم تا یک گره وا می کنی

گه در تماشاخانه قسمت مرا بازی دهی

گه نقش های خویش را در من تماشا می کنی

ای دل بیاموزی اگر راه درست عاشقی

بر هر چه او قسمت کند صبر و مدارا می کنی

 

 

 

اینکه متکی وزیر خارجه ایران از شورای امنیت بخاطر اعمال تحریم گله کرده و همزمان به اتحادیه اروپا در باره عواقب تحریمها هشدار داده ربطی به مسابقات جام جهانی و مشغولیتهای ورزشی همکار عزیزمان مکرانی ندارد . 

و موضع گیریهای اخیر ملابحلی و نوچه هایش بر علیه وبلاگ گروهی گیاوان زمین کوچکترین ارتباطی با تصمیم ناتو در جلب اعتماد طالبان ندارد . حتی ملا بحلی بی خبر از سخنان سخنگوی طالبان در واکنش به تصمیمات ناتو است . 

                              طالبان 

ادامه مطلب ...