معضلی دیگر در جامعه گیاوان زمین

عدم تعلیم صحیح دانش اموزان در خانه و انتخاب شریکی مطمئن برای زندگی دختران دم بخت عمده ترین معضل گیاوان محسوب می شوند 

نوباوگان گیاوانی به مثابه گلهای خودرو در وادی علم ودانش رشد می کنند وخودی نشان می دهند که همت وپشت کار خود دانش اموزان است که انها را به مدارج عالی تحصیلی می رسانند در گذشه نچندان دور خیلی از والدین مانع تحصیل فرزندانشان می شدند وپدری به بهانه دست تنهائی در کار نخیلات ،دام داری و ماهی گیری وهمچنین مادران به بهانه نگهداری از کودک خردسال ،تمیز کردن خانه وبقیه امور خانه داری بزرگترین نعمت را که همانا تحصیل است ،از فرزندانشان سلب می نمودنند یکی می گفت چرا درس بخواند ،بزرگ می شود ودر دبی کاری برای خود پیدا می کند ان یکی می گفت درس لازم نیست باید خانه داری وپخت وپز را یاد بگیرد که در اینده شوهرش او را نکوهش نکند  

      

شعر و ....

این شعر را دوستی بنام شبگرد ارسال نموده اند با تشکر از ایشان  

درسردرکاروانسرایی  

تصویرزنی به گچ کشیدند

ارباب عمایم این خبر را  

از مخبرصادقی شنیدند

گفتند که ...............

تبریک به ولید محمد موسی ال طاهر

شب گذشته جشن ازدواج ولید محمد موسی ال طاهر در امارات متحده برگزار شد که اعضای وبلاگ گروهی گیاوان این پیوند فرخنده را به شاه داماد و خانواده عروس و دادماد تبریک عرض نموده و خوشبختی و سعادت را برای این زوج جوان ارزومند است . بنده بعلت شیفت کاری موفق به شرکت در این جشن بزرگان نگشتم ولی کیومرث افسری یار و همراه همیشگی وبلاگ گروهی گیاوان زمین تصاویری را برایمان ارسال نمودند که از این بزرگوار بی نهایت سپاسگزارم .  

         

ولید جز جوانان تحصیلکرده طائفه طاهرزئی  بشمار می اید که فردی اجتماعی ومردم دوست هستند و در بین گیاوانیان و بلوچهای سایر مکان در امارات از محبوبیت بالائی برخوردار هستند

هفته گذشته با وبلاگهای گیاوان

قبل از هرچیز بر خود لازم می دانم سپاس ویژه ای داشته باشم از کاربران فهیم و با فرهنگ گیاوان زمین که به وبلاگ غیر فرهنگی تومن زره کوچکترین اهمیتی ندادند و با بایکوت ان بلاگ به مدیریت انجا فهماندند که دیگر حنای دستش رنگی ندارد . اقای بیابانی و یا سحر خانم و یا همان اسم کاربری سابق زرهی باید در نظر داشته باشند در سیریک و گیاوان زمین هتاکی و حرمت شکنی خریداری ندارد و این اینکه در ان وبلاگ بازدید بالا بوده وجود فرهیختگانی مثل ، دختر صحرا ، گمشده ، سعید و .. باعث جذب مخاطبان شده بود نه اراجیف و تخریب افراد بوسیله بیابانی و زرهی ، و نقطه قابل ذکر این است که در ماجرای اخیر سعید مدیر اوای سیریک نقشی ندارد بنده چندین بار در مسنجر با سعید چت کرده ام و انچه که از این بزرگوار دیدم ، دانش بالا وافتادگی و بزرگواری ایشان بود و  شخصیت منحصر بفرد سعید و قلم روان و زیبای ایشان با هتاکی و تخریب سازگار نیست . و بخودم باید تبریگ بگویم که در جائی فعالیت می کنم که کاربرانی با فرهنگ وبا سواد مخاطب ما هستند   

بیــــابان خــــاک من

            بیـــــــــــابان خاک من سیریک مکانم             مکانم را جـــــــــدا از او نـدانم

           بروبم گردو خـــــــاکش را زچهـــــــره            کشم چون سرمه در چشمم بمالم

        

بیابان اصطلاحی است که از کودکی در ذهن ما نقش بسته ،که با شنیدن نام بیابان عشق حقیقی معنا پیدا میکند،عشقی که احتیاجی به بازیهای رمانتیک ندارد و نیازی ندارد تا در ابراز آن از شاخه گلهای زیبا و یا کادوهای رنگارنگ استفاده شود،بلکه عشق به بیابان،عشقی است ذاتی که از بدو تولد با خون و گوشت ما اجین شده است که این روایتی است از انچه که شاید چشم بر آن بسته ایم و دیواری دراطراف آن کشیده و نادیده گرفته ایم ،پس بیاییم بیابان غبار گرفته را غبار روبی کنیم تا دراین آینه صفا و یکرنگی تصاویر را بهتر ببینیم آن تصاویری که از گذشته نچندان دور بیابان در ذهن ما هک شده است و تداعی کننده مبارزات و جان فشانی کسانی است که برای آبادانی بیابان از جان خویش نیز گذشتند و برای در امان ماندن بیابان از گزند نابکاران زمان با خون سرخ خویش این نهال را آبیاری نمودند که این دلیر مردان کسانی نبودند، جزشیر مردان طاهرزیی که اثرات به جا مانده از این بزرگ اندیشان در جای جای بیابان زیبا نگاههای مثبت اندیش را به سوی خود جلب میکند که دوران زمامداری این رادمردان را میتوان یکی از دوران درخشان بیابان و منطقه قلمداد نمود که جزء ماندگار ترین خاطرات ما خواهد بود.

باشد که همتی صورت گیرد تا بیابان به آنچه در خور شأن نام بیابان و مردم نیک اندیش منطقه میباشد دست یابد

والسلام

عرض تسلیت

                          قال الله تعالی= کل نفس ذائقة الموت ثم الینا ترجعون - صدق الله العظیم

                                   

در اینجا لازم است از طریق این رسانه در گذشت دادمحمد شهمراد هیبتان زهی را خدمت خانواده آن مرحوم وبستگان اعم از عزیزان ساکن در روستای سرزه ودیگر عزیزان مقیم امارات تسلیت گفته وآرزوی مغفرت و آمرزش برای مرحوم و صبر جزیل برای بستگان وی از درگاه خداوند متعال مسئلت نماییم

تعیین تکلیف ملانماها

محتسب ، مستی به ره دید و گریبانش گرفت
 مست گفت : ای دوست این پیراهن است افسار نیست
گفت: مستی، زان سبب افتان و خیزان میروی
گفت : جرم راه رفتن نیست ، راه هموار نیست
گفت : می باید تو را تا خانه قاضی برم
 گفت: رو صبح آی ، قاضی نیمه شب بیدار نیست
گفت: نزدیک است والی را سرای ، آنجا شویم
 گفت : والی ازکجا در خانه خمار نیست؟
گفت : تا داروغه را گوئیم ، در مسجد بخواب
گفت: مسجد خوابگاه مردم بد کار نیست
گفت : دیناری ده پنهان و خود را وا رهان
 گفت : کار شرع کار درهم و دینار نیست
گفت : از بهر غرامت جامه ات بیرون کنم
گفت : پوسیدست ، جز نقشی ز پود و تار نیست
گفت : آگه نیستی از سر در افتادت کلاه
گفت : در سر عقل باید ، بی کلاهی عار نیست
گفت : می بسیار خوردی ، زان چنین بی خود شدی
گفت : ای بیهوده گو ، حرف کم و بسیار نیست
گفت : باید حد زند هوشیار مردم ، مست را
 گفت : هوشیاری بیار ، اینجا کسی هوشیار نیست 

بعد از جار جنجالهای بی اساس برادران تبلیغی که منجرشد کاسه صبر مدیریت وبلاگ گروهی گیاوان لبریز شود و در پستی محکم ایشان را مجبور به اتخاذ موضعی قاطع ساخت بنده و خیلی از کاربران از مدیریت و بقیه نویسندگان این وبلاگ خواستار بی اعتنائی نسبت به طالب و نوچه هایش بودیم و در اخرین گفتمان با طاهو ایشان نیز اعلام کردند انها را به حال خودشان رها سازیم  

گیاوانا!۲

گیاوانا! تو را چه  به نامم که آوای وجودم  را جولانگه ای ! 

گیاوانا ! کدامین سخن است که رایحه  خاک ترا عنبر افشان  کرده و غالیه را  در مقابل گیسوان پریشانت ناچیز جلوه داده! 

گیاوانا ! شورش  کدامین واژه است که جوهر وجود هر گیاوانی را بر روی کاغذ هستی ترسیم می سازد ! 

گیاوانا !انگار دیروز بود که فرزندانت غزلوارانه رنج های روزگار را به دوش کشیدند تا سروده های صلح را با نوایی دیگر بر خاک وجودت بخوانند .   

گیاوانا !دیر زمانی است که آسمان آرمان های کودکانت رنگ لاجوردی به خود گرفته تا گویای پایندگی و وارستگی خاک تو باشند . 

گیاوانا! بوی دامن چین چین تو را مشک ختن ندارد !  

گیاوانا ! آنان که مخمور سایه های تردیدند ٫نمی دانند که سینه هر پیرزن و پیرمردت که گرد و غبار پیری بر روی زلفشان بنشسته ٫ تاریخ ناطقی است که خبر از حماسه های مردان پر آوازه ات را می دهد . 

گیاوانا!آنان که در دایره ی واهی سر گردانند ٫نمی دانند که نام و آوازه گیاوان زمین است که واژه های تاریخ را به رقص در می اورد و جوهر خاک گیاوان زمین است که بر روی صفحه هستی نقشی ماندگار می سازد . 

بعثت نور و ایمان

                   ماه فروماند از جمال محمـــد(ص)                     سرو نباشد به اعتدال محمــــــــــد(ص)

                   قدر فلک را کمال و منزلتی نیست                     در نظر قـــــدر با کمال محمــــــــــد(ص)

                   وعده دیدار هر کسی به قیامــــــت                     لیله اسری شب وصال محمـــــــــد(ص)

                      

حضرت محمد(ص)هرساله سه ماه رجب ،شعبان و رمضان را در غار حرا میگذراندند تا اینکه به فرمان پروردگار در شب 27رجب که آن حضرت مشغول دعا و عبادت بودند صدایی گرم و دلنشین در غار پیچید،بخوان،، که حضرت ختمی مرتبت به دور و اطراف نگریست،صدا دوباره گوشهای مبارک را نوازش داد که میگفت بخوان که این بار حضرت فرمودند خواندن نمیدانم ،صدا پاسخ دادبخوان به نام پروردگارت که آدمی را لخته خونی آفرید که همانا پروردگار تو ارجمند ترین است.که از این رو حضرت محمد(ص)به پیامبری برگزیده شد تا مردم را به یکتا پرستی دعوت نماید و راههای تکامل را در ابعاد گوناگون که اساس آن اعتقاد به یکتا پرستی و بی همتایی باری تعالی است دعوت نماید.رسول اکرم (ص)هم از همان روزهای نخستین دعوت اسلامی بر اخوت و برادری تاکید کرد و همه تلاش آن حضرت این بود تا عوامل تفرقه و اختلاف را از میان بر دارد اما مشرکان سخت می کوشیدند تا این خورشید نو دمیده و این نور الهی را خاموش کنند اما نمی توانستند،ناگزیربه آزار و تحقیر کسانی پرداختند که به اسلام ایمان می آوردند،که رسول اکرم(ص)و اصحاب وفادارش در این راستا زحمات زیادی را متحمل شدند و چه سرزنشهایی که از سوی کفار و بدخواهان به جان خریدند تا دین مبین اسلام را به جهان معرفی نمودند تا ما با افتخار بگوییم که مسلمانیم.حال باید در پرتو بعثت از آنچه اسلام ما را نهی کرده دوری جوییم و جسم و جان را با تعالیم انبیاء خصوصا" پیامبر بزرگ اسلام حضرت محمد(ص)شستشو دهیم...

       چشم مرا تا به خواب دید جمــــــالش                         خواب نمی گیرد از خیال محمــــــــــــد(ص)

         سعدی اگر عاشقی کنی و جـــــــوانی                         عشق محمد(ص) بس است و آل محمد(ص)

راز شگفت انگیز واژه آزادی

آزادی واژه ای است که در طول تاریخ هزاران قطره خون را برای به تصویر کشیدن معنای واقعیش به یغما برده و هزاران اندیشه ناصواب را که ریشه در ظلم وستم داشته از قفس خودخواهی حاکمان ظالم محو کرده ٌ٫تا خواب این بی ناموسان را آشفته تر سازد . 

آزادی اگر چه همیشه تداعی کننده پرواز و رهایی از قفسی که میله هایش را رعب ٫وحشت و سقفش را سیاهی شب در برگرفته به عالمی که در آن جا  پاسخ هم صدایی ٫هم آواز شدن با قاصدکانی است که نوید سپیده دم زیبایی را به خود به همراه دارند  .

آزادی ثمره درخت رهایی از خویشتن ٫ خویش است و نتیجه نامعادله ی نپذیرفتن ظلم وستم ویأس ٫ ناامیدی است . 

آزادی نتیجه ٫ غنچه نوشکفته احساس من و شما است که از بارور شدن بذرهای آگاهی در خاکی که آغشته به  خون هزاران کبوتر سبک بال است قد علم کرده تا دربرابر هر  نابرابری سکوت اختیار نکنیم  

آری این است راز شگفت انگیز واژه آزادی